یک دورهای مهمترین سوژه راهاندازی مجدد انجمن بود. حتی قبل از راهاندازی مجدد کارشناسی ارشد در ۱۳۶۵ موضوع احیای انجمن کتابداری از دست رفته مطرح شده بود و هر جا مینشستیم این صحبت بود و به یاد دارم در یک سمینار کتابداری (که آن روزها بسیار استثناء بود) علی میرزایی رئیس وقت کتابخانه و مرکز انتشارات سازمان برنامه و بودجه مرحوم، در پاسخ مخالفتهای به ظاهر پنهان ولی کاملاً مشخص عدهای از پشت تریبون با صدای بلند گفتند “بابا کلهپزها انجمن دارند، چرا کتابداران نباید انجمن داشته باشند؟” البته جوابش تا حدودی معلوم بود. عدهای که آن روزها بر سرکارها و پستهای کتابداری گمارده شده بودند، حضور انجمن را مخل موقعیت خود میدانستند و با همه توان تلاش میکردند که با تهمتهای واهی جلوی پا گرفتن انجمن را بگیرند.
کتابداران هیچ محفل یا پاتوقی که بتوانند حتی یکدیگر را ببینند نداشتند. از حال و روز هم و از کارهای هم با خبر نبودند و واقعاً به جایی برای طرح موضوعها و مسایل و مشکلات نیاز داشتیم. دوره فوق دانشگاه تهران که راه افتاد انگیزهای شد که دوباره روی راهاندازی انجمن کار کنیم. سال ۱۳۶۶ بود که هیأت موسس انتخاب شد و جلسات در اتاق رئیس وقت سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی آقای دکتر سلیمانی (وزیر مخابرات بعدی) که حاضر به کمک به انجمن شده بود تشکیل شد. اساتید بزرگ همه بودند. علی میرزایی هم که حامی خوبی برای انجمن بود نیز حضور داشت. اساسنامه آماده شد و تالار برای برگزاری مجمع عمومی نیز در یکی از هتلهای بنیاد مستضعفان در خیابان ولیعصر، بالاتر از میدان ولیعصر، کوچه دوم دست راست گرفته شد و با پشتیبانی آقای دکتر سلیمانی آگهی به روزنامهها دادیم. ولی یک روز مانده به مجمع خبر دادند که آقا جمعش کنید برید پی کارتون و دیگه اینطرفا پیداتون نشه !!! به همین سادگی.
ما هم جمعش کردیم و رفتیم پی کارمان تا ۱۵ سال بعد که با همت معاون وقت کتابخانه ملی و پشتیبانی همه جانبه ایشان هیأت موسس دیگری تشکیل شد و در نهایت کتابداران توانستند از اسفند ۱۳۷۹ انجمن داشته باشند. شور و حال عجیبی بود؛ چه در روز مجمع و چه در برنامههای بعدی که به سرعت طراحی شد. در مجمع عمومی سالانه اول تالار علامه امینی دانشگاه تهران که بزرگترین تالار این دانشگاه است بیشتر ظرفیتش پر شده بود و سخنرانیهای ماهانه انجمن بین یکصد و پنجاه تا دویست مخاطب جلب میکرد و جلسات خیلی با شور و هیجان برگزار میگردید. البته من بر این باور هستم که همه آن جمعی که میآمد، برای سخنرانی نبود.. نشانههای زیادی میتوانم عرضه کنم که حضور، بیشتر از خودِ سخنرانی برای بسیاری مهم بود.
بعد از ۲۰ سال به پشت کوه رفتن انجمن کتابداران بار دیگر جایی پیدا شده بود که کتابداران یکدیگر را ببینند. اساتیدی را از نزدیک ملاقات کنند که فقط نامهایشان را پشت کتابهای درسی و کتابهای علمی – حرفهای خود دیده بودند. حال هر کس از این باغ به وسع خود گلی میچید و بودند کسانی که میآمدند و به خاطر سخنرانی خاصی تشکر ویژه میکردند که از این موضوع با خبر نبودهاند و یا چقدر خوب شد که استاد را دیدم، نمیدانستم پایاننامهام را چه کار کنم و قرار شد خانم دکتر تشریف بیارند کتابخانه ما را از نزدیک ببینند و …. . چیزهایی که الآن شاید با وجود شبکه و گروههای بحث خیلی قابل درک نباشد.
انجمن آمد و باعث انجمن شدن کتابداران زیر یک سقف شد.
انجمن با خود دوستی آورد و همکاری و همراهی و همه کسانی که میخواستند کمکی بکنند داوطلبانه به انجمن آمدند و تاریخ ۱۲ ساله انجمن را تا اینجا رقم زدهاند و با همه فراز و نشیب راه، راهی که پیموده شده باری مثبت داشته است؛ هر چند عدهای انجمن را هم مثل بسیاری کارهای دیگرشان تخته پرش میخواستند و میخواهند. افرادی را داشتیم که مناصبی را اشغال میکردند و از انجمن انتظار داشتند که هر کاری میکنند انجمن “دست و هورای بلند” برایشان تدارک ببیند و از کنار انجمن کنار میرفتند و گاهی سنگی هم سر راه پرتاب میکردند. ولی بیشتر کتابداران با انجمن و فعالیتهایش موافق بوده و هستند و شبکههای اجتماعی این را به خوبی نشان میدهد. دوستانی بودند که در انتخابات انجمن شرکت میکردند و اگر رأی نمیآوردند ما دیگر آنها را هرگز در هیچ کمیتهای ملاقات نمیکردیم.
اینکه کتابداران فریاد میزنند “انجمن چه کاری برای ما کرده یا میکند؟”، انتظاری به حق است که هر فردی از انجمن و سندیکا و نهاد صنفی خود میتواند داشته باشد. این فرد حق دارد حتی اگر در جلسات انجمن هم حضور پیدا نمیکند این انتظار را داشته باشد که از نتایج و فواید کارهای انجمن بهره ببرد. من فکر میکنم که انجمنیها همواره باید آنچه را که دارند انجام میدهند به سادگی توضیح دهند و بگویند الآن داریم این کارها را میکنیم، یا توان انجام این کارها را داریم و بیشتر از این بودجه، نیروی انسانی و امکانات نداریم. واقعیت هم همینطور بوده. به یاد ندارم جز در مواردی نادر، انجمن در این ۱۲ سال بیکار نشسته باشد. بسیاری آمدند و برای انجمن داوطلبانه کار کردند و رفتند و جای خود را به افراد تازهای دادند و این حرکت ادامه دارد. ولی همیشه محدودیتهای مالی شدیدی داشته که امکان توسعه فعالیتهایش را گرفته یا محدود کرده است.
نکاتی که باید برای دوستانی که سوال میکنند انجمن برای ما چه کرده مفصلتر توضیح داده شود این است که:
۱- توان انجمن محدود است و با آمدن هر فرد تازه این توان تصاعدی بالا میرود. بنابراین به انجمن رجوع و با آن همکاری کنید. این کار میتواند حضوری یا مجازی باشد. ولی مهم است که انجمن بداند که شما هم در کنار انجمن هستید و میتواند از توانائیهای شما استفاده کند.
۲- انجمن فقط هیأت مدیره نیست. هیأت مدیره وظایف خاصی طبق اساسنامه دارد که بر اساس آن باید پاسخگوی کتابداران باشد. ولی کمیتههای انجمن بازوی اجرایی انجمن هستند که باید از سوی کتابداران تغذیه شوند. هم به واسطه نیروی انسانی و هم با گرفتن موضوعهای مورد نیاز اعضاء.
۳- کمیتههای انجمن را برای فعالیت اصل قرار بدهید و در کمیتهها بر اساس توان و علایق خودتان شرکت کنید. مهم نیست که چند جلسه اول در کمیته میآئید و بیشتر شنونده هستید. حضورتان را که تداوم ببخشید، خواهید دید که جایی برای پیش بردن علائق و پیشنهادهایتان یافتهاید.
عرض کردم و این عرض را بارها کرده بودم که انجمن فقط هیأت مدیره نیست. ولی هیأت مدیرهای که مقبولیت عام داشته باشد، مسلماً در میزان مشارکت کتابداران اثرگذارتر خواهد بود. این احساس که یکی از افراد هیأت مدیره یا رئیس انجمن بر اساس خواست اعضاء موضوعی را تعقیب میکند تا به نتیجه برساند، امنیت ذهنی میآورد.
هر بار که یکی از همان سوژهها داغ میشود، عدهای در شبکهها مینویسند که انجمن چه میکند؟ نظر انجمن چیست؟ و انتظار دارند که هیأت مدیره انجمن و به ویژه نماینده هیأت مدیره یعنی رئیس انجمن در این قبیل مسایل کنار کتابداران بایستد و از شعارهای آنها دفاع کند. در مقابل صاحبان پستهای کتابداری اعم از دولتی و شبه دولتی و غیر دولتی که مصدر مسئولیتی هستند و گاهی از دستشان در میرود و سهوی یا کوتاهی صورت میگیرد، انتظار دارند که انجمن در کنار ایشان بایستد و به نفع ایشان موضع بگیرد. میخواهید موضع انجمن در این دوازده سال را ببینید؟ انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران انجمن ثروتمندی نیست و این نشان میدهد که هیأت رئیسه همیشه در کنار کتابداران ایستاده و سنگ مدیران را به سینه نزده است. البته و بسیار خوشبختانه انجمن مشکلی هم با هیچیک از مدیران گرامی نداشته و همیشه و در همه ادوار با مدیران مرتبط رابطه خوبی داشته و از کارهای مفید ایشان تقدیر و تجلیل به عمل آورده. ولی آنجا که پای کتابداران وسط آمده معمولاً به وظیفه اساسنامهای خود عمل کرده و در کنار کتابداران باقی مانده و از منافع ایشان به دفاع پرداخته است.
هیأت مدیره و به ویژه رئیس انجمن باید از روابط عمومی بسیار خوب و مثبت برخوردار باشد و بتواند در موارد چالشبرانگیز رهنمود بدهد و خود وارد عمل بشود. بنابراین فکر میکنم که انتخاب دقیق و خوب هیأت مدیره میتواند به رشد کتابداری و کتابداران در کشور کمک کند. ترکیب هیأت مدیره به تجربه نشان داده که باید ترکیبی از مجربان و جوانان باشد. جوانان خون تازه رگهای انجمن هستند. فکر نو میآورند و فعال هستند و خون در رگهایشان با سرعت تندتری حرکت میکند که این تندیها میتواند جلوی برخی محافظهکاریهای احتمالی با تجربهها را بگیرد و از آن سو، قدیمیترها هم میتوانند فکرهای جدیدی را که میآید با تجربهای که دارند سبک و سنگین کنند و امکان اجرای آن را و حواشی آن را بسنجند و در مواردی آب سردی باشند بر داغی موضوع. آنها وظیفه دارند با آرامش خودشان تا حدی از داغی آن کم کنند که نه موضوع بسوزد و نه انجمن و نه کتابداران؛ و اجازه بدهند که انجمن کماکان فعالیتهای خوب خود را ادامه دهد.
این ترکیب یعنی کنار هم قرار گرفتن جوانان فعال، پرکار و اهل مطالعه و با تجربهها، ترکیب ایدهآل من است و خوشحال میشوم که شما هم از ترکیب ایدهآل خودتان بگوئید که همه استفاده کنند. خیلی خوب است که در این پرسش شرکت کنید و پاسخ بدهید. شاید واقعاً معتقد باشید که هیأت مدیره باید بلد باشد که خیلی خوب “دست و هورای بلند” را اجرا کند تا امکانات بیشتری برای انجمن و هیأت مدیره (و نه کتابداران) بگیرد. شاید هم از دسته ارتدوکسها هستید و معتقدید که هیأت مدیره نباید هرگز از اصول قدمی آن طرفتر برود و اگر دید کسی قدمی کج رفت آن قدم را قلم کند. شاید هم موضعی ارشادی و محافظهکار برای انجمن میپسندید. رویکرد دیگر میتواند این باشد که انجمن علمی است و فقط به کارهای علمی بپردازد. شاید هم بفرمائید که انجمن باید دستی هم بر مسایل صنفی داشته باشد، نظرتان چیست؟
به راستی از نظر شما هیأت مدیره انجمن چه ترکیبی باید داشته باشد؟