دغدغه‌های حرفه‌ای در مسیر کاریابی و کارآفرینی

رحمان معرفت، عضو هیات علمی دانشگاه سمنان و دبیر انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران

وقتی به روزهای اولی که در دوره کارشناسی درس می‌خواندم و به زمانی که وارد دانشگاه شدم فکر می‌کنم، یادم می‌افتد که در آن ایام یعنی حوالی سال ۱۳۷۸ با اینکه دانشجوی ترم اول بودم همراه با دوستان و هم‌کلاسی‌هایم یک موضوع همواره دغدغه فکری ما بود. استخدام و جذب در سازمان‌های دولتی چالشی بود که همواره به آن فکر می‌کردیم و گاهی تا پاسی از شب در خوابگاه به آن می‌اندیشیدیم و با تحلیل‌ها و بحث‌های نافرجام، در نهایت، شب‌های خوابگاهی را به صبح می‌رساندیم و دوباره همین داستان و رویه را تکرار می‌کردیم. سوال همیشگی این بود که آیا پس از  تحصیل و اخذ مدرک کارشناسی جذب کار خواهیم شد یا خیر؟ یکی از اهدافی که معمولا افراد برای وارد شدن به محیط دانشگاه و ادامه تحصیل در دوره کارشناسی یا احیانا مقاطع تحصیلات تکمیلی برای خود دارند، اخذ مدرک دانشگاهی مناسب به عنوان یکی از پیش نیازهای استخدام و جذب در سازمان‌های دولتی است. شاید نسل جوان دانشجویان کشور تصور کنند که چالش استخدام مربوط به دوره آنان است، اما اگر شما با اساتید رشته خود یا سایر رشته‌های دانشگاهی صحبت کنید متوجه می‌شوید که استخدام در سازمان‌های دولتی همواره بخشی از امید یا تلاش بی‌وقفه آنان بوده است و در نیل به این هدف و فرایند رسیدن به آن چه بسا سختی‌ها و مرارت‌های فراوانی کشیده باشند. بی‌تردید، امید به ارتقاء سطح دانش و علم و نیز کسب روزی، پشتوانه بسیاری از تلاش‌های دانشجویی است.

اکنون پس از گذشت بیش از بیست سال از آن دوران، گاهی که در کلاس‌های درس با دانشجویانم درباره مسائل و مشکلات استخدام و جذب کتابداران سخن می‌گویم با نگاه‌های سرشار از تعجب آنان مواجه می‌شوم. به عنوان نمونه باید عرض کنم که یادم هست وقتی که در مقطع کارشناسی از دانشگاه دانش‌آموخته شدم، در آن ایام برای ورود به بازار کار، به همت برنامه‌ریزان و سیاستمداران آزمونی دیگر در مقابل دانش آموختگان قرار داده شد که علاوه بر مدارک، رزومه دانشگاهی و مهارت‌های مورد نیاز باید از آن عبور می کردید تا به سرمنزل مقصود برسید. نام این آزمون، آزمون‌های ادواری استخدامی بود که پس از چهار سال تحصیل در دانشگاه در مقطع کارشناسی به سنجش استعداد تحصیلی افراد می‌پرداخت تا از قابلیت‌ها و توانمندی‌های داوطلبان استخدام سر در آورد! خانی جدید که به خان‌های قبلی استخدام اضافه شده بود و کنکوری دیگر برای ورد به عرصه کار قلمداد می‌شد. احتمالا برخی از مخاطبانی که خواننده این متن و هم‌دوره بنده هستند به یاد دارند که چه استرس‌ها و اضطراب‌هایی در آن دوران برای اخذ مدرک و نمره قبولی در این آزمون داشتیم. گرچه همانطور که عرض کردم خانی بود از خان‌های جذب و استخدام که بناچار باید همچون رستم دستان از آنها عبور می‌کردید. چندسالی که این آزمون برپا و شرط لازم برای استخدام بود، چالش‌های بیشماری برای افراد ایجاد می‌کرد که خوشبختانه پس از مدتی کنار گذاشته شد و بخشی از دغدغه استخدام رفع شد.

شاید اکنون اگر با برخی از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها مصاحبه و گفتگو کنید متوجه می‌شوید که بسیاری از آنان از همان ابتدا و به صورت یکباره به کسوت معلمی دانشگاه نائل نشده‌اند. نمی خواهم در مورد شخص خودم مثال بزنم اما از نزدیک با بسیاری از اعضای هیات علمی آشنایی دارم و می‌دانم که در مسیر معلم دانشگاه شدن، راه پر فراز و نشیبی طی کرده‌اند. گرچه ممکن است همکارانی هم وجود داشته باشند که با تحصیل پشت سر هم و بدون فاصله در مقاطع مختلف (کارشناسی، ارشد و دکترا) و کسب مدارک دانشگاهی و بدون داشتن حداقل تجربه کار حرفه‌ای در میدان کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی به کسوت معلمی دانشگاه درآمده‌اند اما دست کم افرادی که بنده با آنها ارتباط داشته ام عمدتا کسانی بوده‌اند که در مسیر معلم شدن سختی‌ها، مرارت‌ها و مسیرهای طولانی توأم با مشکلات عدیده‌ای را طی کرده‌اند. این موضوع البته صرفا مختص اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها نیز نیست و صرفا به حوزه رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی نیز مرتبط نیست. یعنی در بسیاری از رشته‌های دانشگاهی نیز ممکن است این مشکلات در فرایند جذب و استخدام افراد وجود داشته باشد. کافیست پای صحبت‌های اساتید رشته‌های دیگر دانشگاهی نیز بنشینید و گفتگوی کوتاهی با آنان انجام دهید. بسیاری از آنان از ناملایمات استخدام، طولانی بودن فرایند جذب، سختی‌های رقابت و سلیقه‌های متنوع در فرایند مصاحبه، اخذ مجوز و غیره با شما سخن خواهند گفت. گرچه تجربه سالها زندگی در فضای دانشگاه و همراهی با دانشجویانم در مسیر جذب و استخدام آنان حاکی از آنست که این چالش‌ها صرفا مرتبط و مختص به اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاه نیست و در فرایند استخدام و جذب دانشجویان و کتابداران نیز به شکلی دیگر وجود دارد. البته همانطور که پیشتر هم عرض کردم این موضوع صرفا به کتابداران و رشته علم اطلاعات نیز اختصاص ندارد و چه بسا به واسطه ارتباطی که با دانشجویان رشته‌های مختلف دارم، به خوبی متوجه شده‌ام که بسیاری از دانشجویان در رشته‌های مختلف در فرایند جذب و استخدام با مشکلاتی از قبیل آنچه پیشتر ذکر شد مواجهند.

در این نوشتار به دنبال این مطلب نیستم که بگویم همه مشکلات به سیستم اداری یا دیوانسالاری موجود باز می گردد. درست است که در سالهای اخیر بویژه در رشته کتابداری تعداد استخدام‌های رسمی درج شده در آگهی‌های استخدام در مقایسه با سایر رشته‌ها به نظر می‌رسد کمتر شده است اما از سوی دیگر فرصت‌های جذبی هم برای کتابداران و دانشجویان کتابداری در کتابخانه‌های عمومی وجود داشته است و اگرچه ممکن است به دلایل مختلف فرایند جذب آنها زمانبر بوده باشد اما دست کم از نزدیک شاهد تعدادی از این استخدامها بوده‌ام و در عین حال اعتقاد دارم که جذب بیشتر و استخدام گسترده کتابداران و دانشجویان کتابداری در سازمان‌ها و نهادهای مرتبط باید با تلاش جمعی خانواده بزرگ کتابداران کشور صورت پذیرد.

به عنوان یک معلم دانشگاه، هرگاه که به جشن دانش‌آموختگی، جشن اشک‌ها و لبخندهای دانشجویانم نزدیک می‌شوم، با وجود احساس شادی و شعف حاصل از حضور در این مراسم و ابزار خوشحالی از اتمام یک دوره و شروع یک مرحله دیگر در زندگی دانشجویانم، نگران نیافتن کار و استخدام آنها هستم. اوایل شروع به کار معلمی در دانشگاه که ارتباط کمتری با اساتید دیگر داشتم این احساس را فردی می یافتم اما به مرور متوجه شدم که دغدغه استخدام دانشجویان، برای بسیاری از اعضای هیات علمی و همکارانم در دانشگاه‌های مختلف کشور وجود دارد و آنانی که دستی بر آتش دارند تلاش می‌کنند فرصت‌هایی برای همکاری و جذب دانشجویانشان در سازمان‌ها و مراکز مختلف فراهم کنند. هرگاه که فرصت یک همکاری در یک شرکت یا سازمان یا یک آگهی دعوت به همکاری دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی به دستم می‌رسد با خوشحالی وصف ناپذیری آنرا در اختیار دانش آموختگان کتابداری قرار می‌دهم و از خبر جذب و استخدام آنها خوشحالی فراوانی نصیبم می‌شود.

در چند روز گذشته در یکی از گروه‌های بحث الکترونیکی، متن دغدغه‌های یکی از کتابداران و دانش آموختگان علم اطلاعات را خواندم. متنی که از استخدام، تغییر سرفصل‌ها، الگوسازی‌های نادرست و ارتقای منزلت شغلي كتابداران سخن می‌گفت. باید اشاره نمایم که گرچه آماری از استخدام دانشجویان کتابداری در سطح کشور ندارم اما در نشست‌ها و گفتگوهایی که با همکارانم در دانشگاه های مختلف دارم گاهی از تلاش ضمنی آنها برای ایجاد فرصت همکاری در یک سازمان یا نهاد برای دانش آموختگان کتابداری را می‌شنوم. ممکن است به نظر رسد که این تلاشها کم است اما استخدام و کاریابی دانشجویان به عنوان یک دغدغه همیشگی همراه یک معلم، او را ترغیب به پیگیری و ایجاد فرصت کاری برای دانشجویانش می‌کند.

به نظر می‌رسد جمله کلیشه‌ای تلاش جمعی و گروهی برای حل مشکل اشتغال، رنگ و روی خود را باخته است اما چاره‌ای جز همت و تلاش برای ایجاد فرصت استخدام برای خیل عظیم دانش آموختگان رشته وجود ندارد. باید بپذیریم که تلاش خستگی ناپذیر هر کدام از ما حرفه مندان این رشته در ایجاد افق های جدید در استخدام اثرگذار است. خاطرم هست که در سالهای گذشته که تصمیم حذف پست کتابدار آموزشگاهی اجرایی شد، برخی شخصیت‌ها و نیز انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران (کلیک کنید و همچنین نگاه کنید به این پیوند) نیز با اعتراض به این موضوع، به طور ضمنی از چالش استخدام در آینده سخن گفتند. فلسفه ایجاد یک کمیته تخصصی در انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران با عنوان “کمیته کتابخانه‌های آموزشگاهی” نیز پیگیری احیای مجدد این پست در کتابخانه‌های آموزشگاهی است. به عنوان دبیر انجمن در دوره جدید نیز مطلع هستم که در پشت پرده و به صورت کاملا غیرمحسوس تلاشهایی توسط انجمن و مسئول پرتلاش این کمیته برای احیای این پست در حال انجام است. اصولا یکی از انتظاراتی که رئیس محترم و هیات مدیره هشتم انجمن از مسئول کمیته کتابخانه های آموزشگاهی داشتند و در هنگام انتصاب ایشان بر این مسئولیت بر عهده ایشان گذاشتند، پیگیری احیای مجدد این پست بود.

ادعا نمی‌کنیم که این پست به زودی احیا می‌شود اما باید اذعان کرد که تلاشهایی توسط کمیته کتابخانه‌های آموزشگاهی در حال انجام است و امید می‌رود برآیند فعالیت‌ها و رایزنی‌های مختلف با افراد و شخصیت‌های اثرگذار در حوزه وزارت آموزش و پرورش بتواند افق‌های امید را پر رنگ‌تر نماید. گرچه باید اعتراف کرد که در این مسیر از همفکری و همدلی تمام کتابداران نیز بی نیاز نیستیم و دست همکاری و همیاری به سوی تمام همکاران دراز می کنیم و دست آنان را به گرمی می‌فشاریم تا در مسیر تغییر شرایط و بهبود اوضاع استخدام و دست کم احیای پست کتابدار آموزشگاهی در کنار انجمن باشند.

گرچه انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران بر اساس ماده ۲ اساسنامه، موسسه‌ای غیرانتقاعی است که در زمینه‌های فرهنگی، علمی، پژوهشی و فنی فعالیت می‌کند و هدف آن، گسترش، پیشبرد و ارتقای دانش کتابداری و اطلاع رسانی در کشور است اما نگاهی به کمیته‌های مختلف ایجاد شده در ادوار مختلف انجمن همچون کمیته دانشجویان و دانش‌آموختگان، کمیته مطالعات صنفی و سایر کمیته‌ها نشان می‌دهد که دغدغه کار و استخدام همواره برای بنیانگذاران انجمن، پیشکسوتان و همنوردان جدید انجمن (کلیک) وجود داشته است.

انجمن کتابداری و اطلاع رسانی در پیگیری امور مرتبط با مسائل صنفی به واسطه ماهیت و ذات اساسنامه خود نمی‌تواند به صورت مستقیم به موضوع مسائل صنفی ورود کند اما کمیته مطالعات صنفی می‌تواند مستنداتی برای دفاع از مسائل صنفی تدوین کند تا فرایند به ثمر نشستن ایده‌های صنفی توسط گروه‌های مختلف و افراد مختلفی که به صورت حرفه ای یا شخصی پیگیر امور صنفی کتابداران هستند به نتایج مناستبر و اثرگذارتری منتهی شود.

وقتی درباره پذیرش مسئولیت کمیته مطالعات صنفی با برخی از همکاران و دانشجویان علاقمند به طرح موضوعات صنفی سخن می‌گفتم و آنان را تشویق به پذیرش مسئولیت این کمیته در انجمن می‌کردم به دلایل گوناگون شخصی یا حرفه‌ای از پذیرش بار این مسئولیت شانه خالی می‌کردند. فرصت را مغتنم می شمارم و به خوانندگان این متن عرض می‌کنم که هر کدام از دوستانی که تمایل به همکاری در کمیته صنفی انجمن دارند بی تردید انجمن دست یاری به سوی آنان دراز می‌کند. دوست عزیزی که دغدغه‌هایشان را در گروه بحث الکترونیکی مطرح کردند نیز می‌توانند در این کمیته همیار انجمن باشند و چه بسا با پذیرش مسئولیت کمیته مطالعات صنفی در مسیر نیل به اهداف انجمن و همکاری در رفع برخی چالشها و مشکلات موجود بتوانند همدلانه گام بردارند.

گاهی با برخی دانشجویان شاغل در شرکت‌های خصوصی یا بخشهای غیر دولتی نیز همکلام می‌شوم. وقتی با کارآفرینان صحبت می‌کنید متوجه می‌شوید که آنان دل چندان خوشی از استخدام در سازمان‌های دولتی یا شرکت‌های خصوصی ندارند. فرصت‌هایی برای همکاری در شرکت‌های خصوصی و سازمان های غیر دولتی ممکن است برای دانش آموختگان وجود داشته باشد اما برخی مهارت‌هایی که دانشجویان علم اطلاعات در طی دوران تحصیل کسب می‌کنند می‌تواند زمینه ساز خود اشتغالی افراد را نیز فراهم آورد. غرض بنده در اشاره به این مطلب این نیست که مسئولیت دولت‌ها در ایجاد اشتغال فراموش شود و صورت مساله پاک شود بلکه می‌خواهم یادآوری کنم که اگر مهارت‌هایی که در طول دوران تحصیل یاد گرفته‌ایم را جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر دنبال کنیم چه بسا ممکن است فرصت‌هایی برای اشتغال به صورت مستقل از دولت و بخش خصوصی برای خودمان ایجاد کنیم. به عنوان مثال یکی از مهارت‌ها، نمایه‌سازی است. چندی پیش متوجه شدم که یک دانشجوی دکترای مکانیک با راه اندازی یک شرکت تخصصی در یکی از پارک‌های علم و فناوری دانشگاه‌های کشور، در حوزه نشریات و نمایه‌سازی آنها در پایگاه‌های اطلاعاتی فعال است و در سطح وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به ارائه خدمت در این حوزه به نشریات می‌پردازد. جالب است که نمایه‌سازی نشریات یکی از تخصص‌های کتابداران و متخصصین علم اطلاعات است اما توسط دانشجویان رشته‌های دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. شاید تصور کنید این دانشجو با رانت یا هر روش غیرمنطقی دیگر به این جایگاه رسیده است اما وقتی پای صحبتهای ایشان می‌نشینید متوجه می‌شوید که نیاز یابی، مطالعه عمیق و پشتکار فراوان موجبات موفقیت فعلی ایشان را در این سطح برایشان فراهم کرده است. گرچه معتقدم هیچ وقت دیر نیست و چه بسا ممکن است یک دانشجوی علم اطلاعات نیز به دلیل آشنایی اولیه با حوزه نمایه‌سازی و چکیده‌نوسی، رقیب حرفه‌ای مناسب، شایسته و اثرگذارتری در مواجهه با دانشجوی مکانیک فعال ذکر شده در حوزه نمایه سازی باشد.

اکنون که توجه به موضوع شرکت‌های دانش بنیان و حمایت از آنها سرلوحه سیاستمداران، مجلس نشینان و پارک‌های علم و فناوری در دانشگاه‌های کشور شده است، چه بسا با بررسی مهارت‌‌های کسب شده در دانشگاه‌ها و توسعه فردی یا گروهی آنها، بتوان فرصت هایی برای اشتغال برای خود یا دیگران ایجاد کرد. مثلا درس چندرسانه‌ای‌ها که در آن دانشجویان کتابداری با برخی از اصول و معیارهای طراحی چندرسانه‌ای آشنا می‌شوند و گاهی هم با برخی نرم افزارهای مطرح در این حوزه کار می‌کنند، می‌تواند در زمینه تولید محتوای مورد نیاز سازمان‌ها، شرکت‌ها و دانشگاه‌ها حائز اهمیت باشد و فرصت‌هایی برای کتابداران و دانشجویان علم اطلاعات ایجاد کند.

کافیست بدانیم که سه درصد بودجه دانشگاه‌های کشور به موضوعات فرهنگی در دانشگاه‌ها اختصاص یافته است اگر بخشی از این بودجه را بتوانید در قالب ایجاد یک شرکت چندرسانه‌ای دانش‌بنیان در زمینه تولید محتوای فرهنگی برای معاونت‌های دانشجویی و فرهنگی دانشگاه‌ها جذب کنید، می‌توانید حداقل برای خودتان یک درآمد نسبی قابل قبول ایجاد کنید. البته ممکن است برخی خوانندگان این متن بگویند که نگاه مطرح شده در این متن یک نگاه آرمانی است و نمی‌شود یا نمی‌گذارند، یا گشتیم، نبود، نگرد، نیست، اما به عنوان یک معلم دانشگاه از نزدیک با مهارتهای دانشجویان کتابداری آشنا هستم و گاهی توانمندیهای آنها را می‌بینم و معتقدم که امکان انجام این فعالیت‌ها را دارند اما شاید به دلیل تمرکز بیش از حد بر پیگیری استخدام در سازمان‌های دولتی، گاهی فراموش می‌کنند که شاید خودشان نیز بتوانند فرصت‌های شغلی مناسبی برای خود ایجاد کنند.

در بخش‌هایی از این یادداشت اشاره کردم که هیچ چیزی برای یک معلم دانشگاه، شیرین‌تر و شعف‌آمیزتر از استخدام دانشجویی نیست که تا دیروز دانشجویش بوده و اکنون در قامت یک همکار حرفه‌ای در یک شرکت خصوصی یا یک سازمان دولتی مشغول به فعالیت است. گرچه اعتقاد دارم که استخدام دولتی، تنها مسیر موجود نیست و تلاش برای ایجاد کسب و کار و استفاده از فرصت های دیگر موجود نیز می تواند در کاهش مشکل جذب به کار آید. دغدغه استخدام در تمام دوران‌ها و دولت‌های قبلی وجود داشته و بی تردید برای دانشجویان سالهای آینده در دولتهای بعد نیز وجود خواهد داشت. گاهی باید نگاهی به مهارتهایمان داشته باشیم. ممکن است به فراخور مهارت‌ها، فرصت‌های جدیدی برایمان ایجاد شود. شاید به اشتراک‌گذاری تجربه‌های افرادی که این فرصتها را مغتنم شمرده‌اند بتواند برای سایر دانشجویان و جویندگان کار راهگشا باشد. اگر در بخش نظرات بتوانید تجربه‌های موفق خودتان در حوزه کاریابی یا ایجاد فرصت اشتغال را رقم بزنید بی‌تردید برای سایر دوستانتان مفید خواهد بود. بی تردید همواره پذیرای نقدهای خوانندگان نوشته‌هایم هستم.

معرفت، رحمان. دغدغه‌های حرفه‌ای در مسیر کاریابی و کارآفرینی». سخن هفته لیزنا، شماره ۵۸۶، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

———————-

منابع

۱۵۰ عضو جامعه کتابداری نامه اعتراض به حذف پست کتابدار از مدارس را امضا کردند. خبر درج شده در لیزنا، جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۱. کد خبر ۱۰۷۸۰. قابل دسترس از طریق این پیوند.

اعتراض انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران به حذف کتابدار در وزارت آموزش و پرورش. خبر درج شده در لیزنا، دوشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۲. کد خبر ۲۸۰۸. قابل دسترس از طریق این پیوند.

معرفت، رحمان. «همنوردان انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران ». سخن هفته لیزنا، شماره ۵۷۲، ۲۰دی ۱۴۰۰.

(منبع یادداشت فوق: لیزنا)

آخرین اخبار