نهمین نشست تخصصی زنده (لایو) انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران با عنوان «دسترسی آزاد به اطلاعات علمی: تجربهها و چالشها» در روز سهشنبه 30 دی ۱۳۹۹ و از ساعت ۱9 تا 21 در صفحه اینستاگرام انجمن برگزار شد. در این نشست، آقایان ابراهیم عمرانی (دبیر شورای تأمین منابع علمی وزارت علوم) و دکتر محمود خسروجردی (کتابدار ارشد دانشگاه اینلاند نروژ) دیدگاههای خود را در رابطه با موضوع جلسه تبیین کردند. مجری-کارشناس این نشست، دکتر محمد زرهساز عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و مسئول کمیته پژوهش انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران بود.
در ابتدای این نشست آقای عمرانی در پاسخ به تحلیل وضعیت دسترسی به اطلاعات در ایران گفت: «زمانی که دسترسی آزاد در ایران شروع شد، جنبش مقالهنویسی و تعداد مجلات بالا رفتن هنوز شروع نشده بود. درست است که ما از حدود سالهای دهه 70 دقیقتر بگویم سال 73 که اولین بار دانشگاه تهران برای مقالههای علمی جایزه تعیین کرد و بنده آن زمان در جلسات شورای پژوهش دانشگاه بودم و این اتفاق را جاهای مختلف نوشتم که چه اتفاقی افتاد که سراغ این مسئله رفتیم؟ از آقای دکتر موسوی موحدی، آقای دکتر صبوری شروع شد و بعد از آن بود که آرام آرام تعداد مجلات زیاد شد. دانشگاه تهران در آن سال فکر نمیکنم بیش از سیودو عنوان مجله داشت؛ در حالی که الان در هر دانشکدهای به ازای هر رشتهای مجله دارد و این تعداد مجلات روز به روز بیشتر شد و همه دانشگاههای بزرگ و کوچک برای این که بتوانند مقالات اساتید خود را منتشر بکنند، شروع به تأسیس مجلات جدید کردند. اوایل چاپی جلو میرفتند و نمیدانستند که به کدام طرف میروند؟! چه قدر دوندگی شد، چهقدر بحث با وزارت علوم شد که چاپی نخواهید. بودجه عظیمی به مرکز نشر دانشگاهی و پشت سر آن مرکز منطقهای شیراز دادند که شما به عنوان ناشر مجله عمل کنید و مجلات را منتشر کنید؛ یعنی دانشگاهها تولید کنند ولی چون نمیتوانند چاپ و توزیع کنند، شما این کار را انجام بدهید و هنوز شک داشتند در این که این مجلهها باید رایگان باشند یا نه؟ چون شما وقتی برای آن بودجه میگذارید و میگویید این مجلهها را از ما بخرید ما منتشر میکنیم، یک بلاتکلیفی در آن سالهای دهه 80 اتفاق افتاد. همانطور که میگویم دهه 70 گسترش این مجلات و مقالهها با همان جوائزی که ابتدا در دانشگاه تهران شروع شد و به فاصله سه سال وزارت علوم با رشد کمی مقالههای دانشگاه تهران رو به رو شد، این جایزه را در سراسر ایران عمومی کرد و اگر دانشگاه تهران با سیصد هزار تومان به عنوان جایزه هر مقاله در سال 73 شروع کرد، وزارت علوم این جایزه را سه سال بعد چهارصد هزار تومان کرد و برای کل ایران عمومی کرد. همین بودجه بعداً به آی اس سی و مرکز نشر دانشگاهی انتقال پیدا کرد که شما این مجلههای چاپی را که دانشگاه شروع به تولید کردند را منتشر بکنید. یک مقداری هنوز بحث این که دسترسی آزاد چه است را ما با اینها داشتیم و در تمام این سالها در کمیسیونها و شوراهای دانشگاهها این درگیری را ما داشتیم که اینها الکترونیکی بشود و بعد پیشنهاد دادند برای این که وزارت علوم از شما بپذیرد، الکترونیکی کنید؛ ولی سی، چهل تا مجله هم چاپ بکنید برای این که باید پنج نسخه در آرشیو خودتان چاپی بگذارید و پنج نسخه به وزارت علوم بدهید و از این بحثها… ولی شکل گرفتن دسترسی آزاد از زاویه مقالات علمی شروع شده بود و ما مدام در این جلسات میرفتیم و میآمدیم و به یاد دارم که یک کمیتهای در دانشگاه تهران درست کرده بودیم که آقای دکتر کیوان کوشا و آقای دکتر علیرضا نوروزی و من از کتابدارها در آن کمیته بودیم و از آن طرف هم آقای دکتر صبوری و خود آقای دکتر موسوی موحدی که معاون پژوهشی دانشگاه بودند در آن کمیته برای همین مسائل دسترسی آزاد و غیره کار میکردیم. ولی تا زمانی که اینها به صورت الکترونیک کامل منتشر نشد این بحث پیش نیامد. در همان جلسات دهه 80 بحث ما این بود که این مجلات را صرف این که رایگان در سایتها میگذارید، اسم آن دسترسی آزاد نیست. دسترسی آزاد یک نهضت است؛ دسترسی آزاد یک مجموعه است و باید به این دسترسی آزاد به طور رسمی بپیوندیم که هرگز نپیوستند. دلایل سیاسی هم داشت و یک مقدار همه محافظهکاری میکردند و میترسیدند کما این که بنده هم محافظهکاری میکردم. … من واضح این را میگویم یک مواقعی در جلسات میگفتند که ما را به این و آن میچسبانند، بیخیال بشوید. مجلات ما باید در اپن دوآج برود و ما باید به این سمت برویم. من راجع به کریتیو کامانز در همان زمان چند بار مطلب نوشتم و چند بار در جلسات صحبت کردیم که اگر آن را قبول ندارید، حداقل داخلی خودتان یا پروتکل حقوقی درست کنید که براساس آن پروتکل حقوقی دسترسی آزاد بشود؛ یعنی یک رسمیتی به این دسترسی آزاد بدهید. واقعیت این است که تا همین اواخر که الان یک تعداد زیادی از مجلات ما در DOAJ است تا همین الان ما به طور رسمی چیزی به عنوان نهضت اپناکسس و پیوستن به آن را نداشتیم. مجلات و مقالات همه رایگان است و همه دسترسی دارند اما رسمیت حقوقی ندارد، کریتیوکامانز پشت آن نیست. الان بزرگترین انجمن علمی آمریکا پانزده ژانویه گفته فقط شما کریتیوکامانز باشید و دیگر رایگان است. ایران اصلاً وارد حوزههای حقوقی نشده است و حوزه حقوقی محکم ما داستان دسترسی آزاد به اطلاعات بود که مجلس دو یا سه سال پیش مصوب کرد و پیرو آن یکسری حرکتها شروع شد که منجر به دسترسی آزاد به پایاننامهها شد.»
ایشان ضمن اشاره به سابقه فعالیت کمیسیون نظام اطلاعرسانی علم فناوری در وزارت علوم درگذشته بر ضرورت احیای آن تأکید کرد و گفت: «میخواهم به شما بگویم که هیچکدام تازه نیست. تمام اینها در آن کمیسیون بحث شده است ولی متاسفانه مثل بسیاری از چیزها در ایران ما دائم دچار انقطاع هستیم. یک کمیسیونی از دهه 70 شروع به شکلگیری میکند و در دهه 80 شکل میگیرد، پنج سال کار میکند و یک دفعه از روی زمین محو میشود… ما یک کمیسیونی به نام کمیسیون نظام اطلاعرسانی علم و فناوری داریم و در این کمیسیون دائماً نامه برای معاون پژوهشی وزیر نوشتیم که جلسات این کمیسیون را دوباره زنده کنید و دوره آقای دکتر برومند یک اتفاقاتی افتاد و واقعاً ایشان خیلی به این چیزها علاقهمند بود، ما امیدوار شدیم و حتی یک جلسه بیست و هفتم اسفند سال 97 با آقای دکتر علیدوستی شورای عالی عطف خدمت ایشان رفتیم و این مسئله را مطرح کردیم وگفتند که خیلی خوب است، خیلی از کارهای ما مانده است که برای مصوبات آن احتیاج به کمیسیون داریم؛ ولی شکل نگرفت و تا الان که من روبهروی شما هستم، کمیسیون دوباره نتوانست که زنده بشود و تمام مصوباتی که الان شما میخواهید آن جا وجود دارد.»
آقای عمرانی در ادامه جلسه بر ضرورت شکلگیری و تقویت نظام حقوقی دسترسی آزاد در ایران تأکید کرد و گفت: «بحث نظام حقوقی است چه در مورد پایاننامه و چه در مورد مقاله مجله و حتی مقاله کنفرانس فرقی نمیکند؛ ولی در مورد پایاننامه به هر جهت تلاش بسیاری شد که دسترسی آزاد به پایاننامه، مصوبه هیئتوزیران، مصوبه وزیر بگیرند که اگر هم میخواهید پایاننامه در دسترس نباشد، کاری که همه جای دنیا انجام میدهند را انجام بدهید. یک سال و نیم برای پایاننامه فوقلیسانس و دو سال و نیم برای یک پایاننامه دکتری صبر کنید. این فرصتی که به دانشجو میدهد تا از مالکیت استفاده بکند. شما مالک این پایاننامه هستید، میخواهید مقاله منتشر کنید، منتشر کنید؛ میخواهید پتنت استخراج کنید، میخواهید به بهرهبرداری و تولید برسانید، برسانید. یعنی یک پایاننامه دکتری ظرف دوسال و نیم نتواند به بهرهبرداری برسد، حتماً در این دو سال و نیم تغییرات زیاد بوده است و از آن بهتر نوشته میشود. دو سال و نیم به نظر منطقی است و ضمن این که آن طرف هم این مسئله است. یعنی دسترسی آزاد من کاملاً موافق هستم که داستان نظام حقوقی آن باید در ایران تأمین بشود از هر طریقی که فکر میکنید. الان یک مؤسسه دانش بنیان حقوقی که روی کپیرایت کار میکند در مرکز دانشبنیان شهرک فناوری دانشگاه تهران فعال است… به همینها کنتراکت بدهیم؛ سفارش و اختیار بدهیم که یک نظامنامه اولیه تهیه کنید و به مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهید و این نظامنامه حقوقی تمام مسائلی که شما میگویید را باید پوشش بدهد. »
در ادامه جلسه، آقای عمرانی در پاسخ به پرسشی در رابطه با دلایل بسته شدن دسترسی به پایان نامه های سامانه گنج ابراز امیدواری کرد بر اساس مصاحبه اخیر وزیر علوم مشکل هر چه سریع تر حل شود. ایشان افزود: «در ماده 8 بیانیه هیئت وزیران در مورد پایاننامهها اولاً که من نمیدانم بعد از این که ابلاغیه آقای دکتر فرهادی مبنی بر دسترسی آزاد به پایاننامهها آمده و وزیر امضاء کرده است، سه سال گذشته است. سه سال دسترسی آزاد به پایاننامهها با تمام جزئیات اجرا میشد. حالا من این جا از آقای دکتر علیدوستی اسم ببرم که بسیار مقرراتی هستند؛ یعنی کاری انجام میدهند که عین آییننامه باشد؛ اصلاً دستودلبازی بیشتری ندارند در عین این که از نظر فکری کاملاً با دسترسی آزاد موافق هستند. ما با هم صحبت کردیم ولی از نظر اجرایی آن چنان آییننامه را رعایت میکنند که گاهی اوقات من نگاه میکنم میبینم که دیگر خیلی آقای دکتر سختگیری میکنند، با وجود این سختگیریها سه سال دسترسی آزاد به پایاننامهها برقرار شد. این وسط علاوه بر قانون دسترسی که آقای دکتر فرهادی در زمان وزارت علوم یا سرپرستی وزارت علوم یکی از این دو تا بود این را امضاء کردند و به همه دانشگاهها ابلاغ کردند که این کار را بکنید. دو، سه تا مطلب من این جا دارم: چرا این دوباره در هیئت وزیران رفته رأی گرفته است؟ چه کسی لابی کرده است؟ آقای دکتر یک نفر این وسط حالا آن یک نفر لابی چه کسی بوده است؟ وزارت بهداشت مشکل داشته که پایاننامههایش را در سایت یکپارچه پایاننامههای دانشگاههای کشور بگذارد؟ اینها باید همه یک جا باشد و همه جای دنیا این است. دانشگاه آزاد ایراد داشته من این را نمیدانم یا از دانشگاه خودمان که تا الان پنج تا از دانشگاههای ما میگویند که تا فلانی پایاننامه ندهد ما هم نمیدهیم. خندهدار است که شما بگویید تا عمرانی پایاننامهاش را ندهد، من نمیدهم و من هم بگویم تا زرهساز پایاننامهاش را ندهد، من هم نمیدهم. حتی در سطح معاونت پژوهشی دانشگاهها این اتفاق در این سالها افتاد و خیلی دردسر داشتیم. این را کنار بگذاریم من نمیدانم این لابی چه کسی بوده است؟ و این کاری که دوباره به هیئتدولت بردند، چه نیازی داشته است؟ ابلاغیه و قانون مجلس را که دارد از این طرف ابلاغیه وزیر را هم که دارد، دسترسی هم که آزاد است؛ یک باره در هیئت وزیران میبرند و قانون جدید میگیرند. در این قانون جدید اسم از ایرانداک بردند که ایشان میتواند توزیع کند ولی… اینگونه بود که دانشگاهها اجازه دارند پایاننامههایشان را در مقطع فوقلیسانس سال آن را هم بالا بردند؛ یعنی آن جا یک و نیم تا دو و نیم سال اینها سه سال و پنج سال کرده بودند! در آییننامه هیئتوزیران سه سال و پنج سال اصلاً جوک است و هیچ جای دنیا این شکلی نیست. در این آییننامه سه سال و پنج سال کردندو بعد گفتند این جا صراحت دارد که دانشگاه سه سال و پنج سال برای پایاننامه و رساله وقت دارند که اینها را آزاد کنند. این کلمه که لابی چه کرده است؟ و براساس کدام گزارش هیئتوزیران اینگونه تصمیم میگیرد؟ سؤال من است. دوم سازمان بازرسی آمده بعد از سه سال تفسیر کرده است که این جا نوشته دانشگاهها میتوانند پایاننامههایشان را منتشر کنند و ننوشته است که مستقیماً ایرانداک هم میتواند و به آقای دکتر علیدوستی اعتراض کرده که ابتدا آقای دکتر علیدوستی این مسئله را در مصاحبه اول نگفتند، ولی چون از طرف خیلیها متهم شدند که خود شما باعث بسته شدن پایگاه پایاننامهها هستید، مجبور شدند در مصاحبه مفصلتر بعدی بگویند که بله به من نامه آمده است که تو این را ببند و من هم بستم. حالا آقای وزیر در مصاحبه روز چهارشنبه نوشتند که این اتفاق افتاده است و ما الان داریم وقت میگیریم که با سازمان بازرسی جلسهای بگذاریم و طی آن جلسه قطعاً ما به نتیجه میرسیم و جلوی تفسیر اشتباه را میگیریم… »
آقای عمرانی در پایان سخنان خود در پبه پرسشی در رابطه با وجود سازمانهای مدعی برای سازماندهی و ارائه خدمات در زمینه پایان نامهها به تاریخچه تأسیس ایرانداک اشاره و عنوان کرد که این سازمان از کتابخانه ملی منشعب شده و در حال حاضربخش ستادی وزارت علوم در رابطه با اطلاعات علمی دانشگاهی و پژوهشی است.
سخنران دوم این نشست آقای دکتر محمود خسروجردی کتابدار ارشد دانشگاه اینلاند نروژ بود که از تجربیات خود در زمینه دسترسی آزاد در این کشور سخن گفت. ایشان در این رابطه گفت: «دسترسی به اطلاعات در نروژ چگونه است؟ ایران به شبکه علم جهان متصل نیست. ما تحریمها را داریم، مشکلات چاپ مقالات را داریم؛ ولی نروژ به این کانالها متصل است و برای نمونه یک کشور مرفه است و بیشترین تخصیص بودجه به ازای هر دانشجو را دارد و خیلی هزینه میکند و این دانشجو شامل دانشجوی دکتری و فردی که رساله مینویسد هم میشود. مثلاً وقتی برای یک رساله دکتری برای من هفتاد و پنج نسخه از اثر را چاپ میکند، مالکیت یک نسخهای که در کتابخانهاش نگهداری میشود را دارد و آن هفتاد و چهار نسخه را به من میدهد و میگوید در جلسه دفاع این هفتاد و چهار نسخه را روی میز بگذارید و افرادی که میآیند یک نسخه از آن را برمیدارند و هرچه که ماند برای خودت است. منتهی اگر ما بخواهیم انتشار کار را انجام بدهیم، پایاننامه منتشر نمیشود. اگر بحث انتشار مطرح بشود باید این حق را از من به عنوان دانشجو درخواست کنند که آیا شما تمایل دارید که اثر شما به صورت آنلاین و به صورت دسترسی باز منتشر بشود یا نه؟ میگویم بله. میپرسد که آیا مقالاتی که در این اثر گنجاندید، قبلاً حق آن را گرفتید یا نه؟ من میگویم نه. خود کتابخانه در آن دانشگا این فرآیند را پیگیری میکند؛ اگر من به عنوان یک دانشجو موافقت کرده باشم و آن اثر را منتشر میکند. منتهی این بحث لابیگری در ایران داریم این که چند دانشگاه میگوید ما پنج تا دانشگاه قدرتمند این کار را انجام بدهیم و ما از وزارت علوم تبعیت نمیکنیم. مثلاً من شنیدم برخی از رؤسای دانشگاه از نگاه تأثیرشان در تصمیمگیریهای وزارت علوم حتی برخی مواقع با وزیر همخوانی میکند؛ یعنی قدرتمندتر هستند. به خاطر همین این لابیگری در سطح کلان وجود ندارد و مثلاً نروژ به خاطر پلن اس یا طرح اس عضو تفاهمنامه پلن اس است؛ یعنی چه؟ یعنی برنامه انتشارات با پشتوانه دولتی در نروژ باید تا سال 2024 به صورت اپناکسس در اختیار همه مردم جهان قرار بگیرد. وقتی این رویکرد است من پژوهشگر در مرحله فردی نمیتوانم این ایده را دنبال نکنم به خاطر اعتماد بالا و به خاطر تهمیداتی که برای دسترسی باز است من دنبال میکنم رویکردهایی که هست. براین اساس شما مثلاً در سال 2018 و 2019 در نروژ یک سازمان داریم و افراد آن سازمان را آکادمیون تشکیل میدهند، سیاسیون آن بالا هیچ کاری ندارند و اصلاً سیاست و علم داستانش جدا است. سیاست فقط مشخص میکند، چند درصد از بودجه پژوهش یا بودجهگذاری دانشگاهها براساس آن پیشنهاد بودجه به آن اختصاص بودجه بدهد و سوای آن دخالتی در این که علم قرار به چه سمتی حرکت کند، ندارد. یک اداره فناوری اطلاعات و ارتباطات نروژ که یونیت نام دارد، بحث چانهزنی با ناشران بزرگ دنیا را آغاز کرد با ناشرانی مثل الزویر، اشپرینگر و گفت که ما وقتی که مثلاً سالی سیصد میلیون کورن حق اشتراک پایگاههای اطلاعاتی را میدهیم پژوهشگرهای ما برای چاپ مقاله در مجلات دسترسی باز دیگر نباید پول چاپ مقاله پرداخت کنند. ناشرها اول زیر بار نرفتند، بحث حجم وسیعی از پول این وسط بود که نمیخواستند آن را نادیده بگیرند. یکی، دو ماه ما بحث دسترسی به پایگاهها را نداریم این جا به خاطر اعتماد بالا وقتی که یک همفکری میشود، تصمیمگیری هیچ وقت در سطح فرد نیست. یعنی در محیط کار من رئیس یا رئیس رئیس من تصمیمگیری نهایی را انجام نمیدهد؛ فقط به عنوان کسی است که مینویسد، بعد به فرد بالاتر ارجاع میدهد و آن فرد بالاتر رئیس سه، چهار شعبه است مینویسد و حالت خلاصه کردن لپ مطالب یا بحثهایی است که در این گروه تخصصی انجام شده است تا این که بالا برود و بگوید در سطح کلان دانشگاهها این گروهها را داشتند و براساس این گروهها به نظر میرسد که این رویکردی که همه شمولتر است… در اینجا بحث خرد جمعی است و این یونیت به خاطر اعتماد بالا و به خاطر این که افراد آکادمیون کسانی که ارتباطی با سیاست نداشتند، آنها گفتند که ما باید این کار را انجام بدهیم یا این مشکل باید به صورت بنیادی حل کنیم، چانهزنی کردند؛ مثلاً از سال 2020 نروژ توانست با خیلی از ناشران بزرگ دنیا مثل الزویر، اشپینگر، فرانسیس که حتی اپناکسس است و گفت باید به ما تخفیف بدهید؛ یعنی بیست، سی درصد به پژوهشگرهای ما برای چاپ مقاله تخفیف بدهید. توانست یک تعداد قابل توجهی از مقالات افرادی که اپلیکیشن کشور نروژ را دارند به صورت رایگان برای ما چاپ میکند. مثلاً فرانسیس پارسال پانصد مقاله ما را به صورت رایگان چاپ کنند و هزار تا ارسال شده است یا این که در سطح کلانتر در سطح اتحادیه اروپا نگاه میکنیم وقتی آنها از دانش شفاف صحبت میکنند بحثشان این است که علم باید در همه سطوح اپن و باز باشد. این شامل دادههای پژوهش هم میشود؛ یعنی شما پژوهشگر اگر نخواهید اطلاعات یا داده مرتبط با مقاله یا کتاب را چاپ نکنید و به صورت اپن نباشد باید استدلال کنید و بگویید این به ضرر منافع ملی ما است. حقیقتاً نه این که من بنویسم این به ضرر منافع ملی ما است کسی میگوید، به نظر من به ضرر منافع ملی نیست. یعنی این حساسیتی که ما برای انتشار و دسترسی اطلاعات در ایران داریم این جا وجود ندارد. یکی از دوستان نوشته بودند که ایران به شبکه علم جهان متصل نیست؟ من هم عرض کردم خیر. حتی پایگاههای اطلاعاتی ما را زیر فشار میگذارند و ما پول میدهیم آنها به خاطر تحریمهایی که الان وجود دارد به ما اشتراک نمیدهند. یا این که در تفاهمنامههای جهانی به آن معنا نیستیم وقتی نیستیم …»
ایشان با بیان این نکته که در نروژ کسی به صورت داوطلبانه مقاله نمینویسد و نوشتن مقاله و انجام پژوهش پس از اختصاص گرنت انجام میشود، افزود: « در این جا تب مقالهنویسی وجود ندارد؛ از یک کتابدار دانشگاه انتظاری نمیرود که یک مقاله بنویسد. دانشگاهها این جا دو تا سطح دارد: سطح کالج و دانشگاه؛ اگر یک کالج بخواهد دانشگاه بشود باید چهار تا رشته فعال در مقطع دکتری داشته باشد و درخواست به مرکز ملی ارزیابی بدهد، استانداردها را ارائه کند و بگوید مثلاً ما چهار تا دوره دکتری داریم در این چهار تا دوره دکتری، دو، سه دوره برونداد داشته است و این برونداد الان در کشورهای مختلف در نروژ شاغل به کار هستند؛ یعنی ما دانشجویانی تحویل اجتماع میدهیم که سرکار میروند و باکیفیت هستند. مثلاً الان همین دانشگاه کالج ما که هنوز دانشگاه نشده است درخواست هفتصد صفحه استدلال کرده بود که چرا ما باید دانشگاه بشویم؟ و پارسال گفته بودند که شما چند تا گروه پژوهشی ضعیف دارید که ممکن در درازمدت از بین برود و مثلاً پانزده عضو پژوهشی دارد. به خاطر همین باید آنها را تقویت کنید و سال گذشته شصت نیروی جدید برای پرورش گروه پژوهشی جذب کرد و دوباره امسال میخواهد درخواستش را ارسال کند… دسترسی آزاد یک تسهیلگر قوی است؛ مثلاً وقتی من ببینم یک مقاله آماده ارسال دارم دانشگاه میگوید شما در هر نشریه دنیا بخواهید چاپ کنید ما به شما بیست هزار کرون ساپورت میکنیم که شما در مجله دسترسی آزاد چاپ کنید خوب این با عقل سلیم خیلی همخوانی دارد؛ چرا این را به صورت دسترسی باز چاپ نکنم؟ وقتی میخواهم طرح پژوهشی بگیرم شورای پژوهشی نروژ میگوید، اگر بخواهید دسترسی باز چاپ کنید اول که باید به صورت دسترسی باز چاپ کنید؛ چون این یک قانون عمومی ملی و منطقهای است. یعنی براساس پلن اس که ما در آن عضو هستیم و اگر بخواهید چاپ کنید ما این قدر میتوانیم برای چاپ مقاله به صورت دسترسی آزاد تخصیص بودجه بدهیم و غیر از آن تفاهمنامه همکاری با ناشران بزرگ داریم. این دو تا اگر نشد ما با ناشران تفاهمنامه همکاری داریم یعنی تفاهمنامهای که شما میتوانید به صورت رایگان مقاله خود را به مجله آنها ارسال کنید. اگر نشد دانشگاه بودجه دارد؛ مثلاً من میگویم نه میخواهم در مجله Iranian Journal health management چاپ کنم که مثلاً یک نشریه اپناکسس در ایران است و هزار پانصد یورو هم میگیرد، هیچ کدام از این تفاهمنامههایی که ما داریم را هم شامل نمیشود. میگوید اشکال ندارد ما بیست و پنج هزار کرون هزینه چاپ مقاله به شما میدهیم و این را میتوانید برای آن پرداخت کنید. یعنی شما راهی غیر از چاپ اثر به صورت دسترسی باز این جا برای فرد وجود ندارد؛ عملاً اجباری شده است…»
دکتر خسروجردی در ادامه به نقش کتابداران دانشگاهی در رابطه با دسترسی آزاد به اطلاعات علمی اشاره کرد و گفت: «ما این جا چندین گروه داریم؛ مثلاً گروه بازاریابی داریم. ولی نه بازاریابی به معنایی که خارج از دانشگاه برویم و پول دربیاوریم؛ بازاریابی یعنی این که ما به دانشجویان و استادان نشان بدهیم که ما این خدمات و دورهها را داریم به صورت رایگان شرکت کنید. یک گروه تخصصی داریم که فقط بحث ارتباط کتابخانه با دانشجویان و استادها را حفظ کند. یک گروه دیگر به اسم گروه اپنساینس داریم که در این گروه تلاش ما بر این است که آگاه کنیم یا اگر پژوهشگرهای ما آگاه هستند این آگاهی را بیشتر کنیم که پژوهشگرهای ما در نشریات اپناکسس مقاله چاپ کنند. کارهای زیادی این جا صورت میگیرد مثلاً ما از طریق دانشگاه هاروارد یک سیستم دادههای باز دارد که نرمافزار است یعنی شما آن جا در همان اتاقی که نشستید میتوانید این نرمافزار دانلود کنید و در یک شبکه وب بگذارید، همه دانشگاههای ایران بتوانند آن جا بیایند و پژوهشگرهای ما بتوانند دادههای مقالاتشان را به صورت رایگان آن جا در اختیار جهان قرار بدهند. یکی از کارهای ما در گروه اپنساینس این است که پژوهشگر وقتی دیتا را در این سامانه دیتا ورس وارد میکند ما بحث کنترل متادیتا میکنیم و کیفیت این دیتا را میسنجیم. آیا مثلاً فایلها برای استفاده بلندمدت در آینده مفید است یا نه؟ اگر فایل پیدیاف است آیا این فایل در ده، پانزده سال آینده با تغییرات شدید تکنولوژیکی که ما داریم باز هم به راحتی باز میشود یا نه؟ که اینها استانداردهای خاص خودش را دارند. بحث دوم، بحث تائیدیهها یا ارتباط با ناشرهای خارجی در راستای این جنبش دسترسی آزاد جهانی است که عرض کردم با ناشرانی مثل الزویر همکاری داریم . کتابدار در دانشگاه پشت سیستم نشسته است و در سیستم به شما پیام میرسد که امروز ده تا از پژوهشگرهایی که ادعا کردند وابسته به دانشگاه شما هستند، میخواهند در این نشریه مقاله چاپ کنند. من باید چک کنم که این پژوهشگر ما هست یا نیست؟ و بعد اکی میدهم که این به صورت اپناکسس چاپ بشود. غیر از این گروه اپناکسس ما یک دوره درسی برای دانشجویان دکتری داریم که تقریباً اجباری میشود… »آ
آقای عمرانی در پایان جلسه ضمن اشاره به مسئله تحریمها به نقش کتابداران در شرایط فعلی اشاره کرد وگفت: «شما میگویید که توصیه به کتابداران چیست؟ به عنوان قدم اول میگویم که کتابدارها باید حضور داشته باشند و مشارکت کنند. اگر این اتفاق بیفتد بازآموزی آنها آسان میشود؛ ولی اگر بازآموزی تبدیل به یک برگهای بشود که بدهند تا ارتباطات خود را درست کنند، خیلی خوب ما و انجمن ول معطل هستیم فقط باید یکسری رزومه تولید کنیم و دست دوستان بدهیم که بروند. بحث اصلی مشارکت کردن است؛ اگر مشارکت بکنند، آموزش هم میبینند و بهتر میتوانند خدمت بدهند تا جامعه ما به جامعه مصرفکننده نتواند خدمت بدهد، بداند که روی نقطه مرزی ایستاده است و این شغل از دست میرود… من فکر میکنم حرکت از پایین خیلی مهم است. دوستان کتابدار محفلهای کوچک درست کنید و در محفلهای کوچیک با هم ببینید که باید چه کار بکنید؟ و از امثال انجمن و ایرانداک بخواهید، از امثال گروههای کتابداری بخواهید که ما این مشکل را داریم چرا حل نمیشود؟ انجمن چرا حل نمیشود؟ این محفلهای کوچک به نظر شما خندهدار میآید ولی باور بفرمایید تجربه من میگوید که با جمع کردن هفت تا کتابدار از هفت تا دانشکده دانشگاه تهران بقیه هم نیامدند ما شورای هماهنگی کتابخانههای دانشگاه تهران را در سال 1369 تأسیس کردیم و شورا چهار تا کمیته داشت که یکی از آنها کنسرسیوم شده است. کمیته خارجی آن شورا بعد از این که دانشگاه تهران را حل کرد از همه دانشگاهها دعوت کرد که کمک کنند، آمدند و کنسرسیوم شد. کمیته دیگر تبدیل به یک نرمافزار شد. ما از هفت تا کتابدار در دانشگاه تهران شورای هماهنگی را درست کردیم و این محفلهای کوچک خیلی خوب است، کمک میکند دور هم فکر کنند و به انجمن ایده بدهند. انجمن ما این جا لنگ هستیم و شما به عنوان کسی که رسمیت دارید در این کار سرمایهگذاری کنید و ما هم به شما کمک میکنیم. اگر واقعاً میخواهید که جدی باشید به نظر من با همین محفلهای کوچک میتوانیم کار خود را شروع کنیم و دموکراسی را از پایین به بالا ببریم و منتظر نباشیم از بالا به ما دموکراسی بدهند.»